کلاغ پر گنجشک پر
کلاغ پر گنجشک پر
کلاغ پر گنجشک پر مهتای ناز من پر کجایی بابا که من بگیرمت روی سر
کلاغ پر گنجشک پر دست مامان روی سر تو توی آسمون و اون رو زمین در به در
کلاغ پر گنجشک پر چشمای نازنین پر چشمای انتظارم سفید شده رو به در
لبای خشک وتشنه ات بگو چرا کبوده بی تو فضای سینه پر از آتش و دوده
کلاغ پر گنجشک پر مهتا پراش سفیده عروسکی مثل اون توی کفن کی دیده؟
پرنده عزیزم روی ابرا سواره مهتا که پر نداره خودش خبر نداره
باباش رفته اداره با قلب پاره پاره اگر اونو ببینه جون میگیره دوباره
قطار زندگی مون تو حرکت دوباره مهتا شده پیاده بابا چرا سواره
کلاغ پر گنجشک پر خنده ز روی لب پر دیدن مهتا شده وقت شبا تا سحر
بابا که تو حرم رفت ضریح آقا رو دید مهتای او تشنه لب سوی خدا پرکشید
قاصدکه خبر داد مهتا عزیز باباش
رفته به دست خدا دست خدا به همراش
(اینم تقدیم گل روی مهتای نازنینم)