دخترم مهتا

آرام جانم می رود

1392/7/16 7:02
نویسنده : بابای مهتا
2,071 بازدید
اشتراک گذاری

 

ای ساربان آهسته ران،‌ کارام جانم می رود

وان دل که با خود داشتم، با دل ستانم می رود

من مانده ام مهجور از او،  درمانده و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او،‌ در استخوانم می رود

محمل بدار ای ساربان، تندی مکن با کاروان

کز عشق آن سرو روان، گویی روانم می رود

او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می رود

بازآ  و بر چشمم نشین،‌ ای دل فریب نازنین

کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

ترنم
6 خرداد 91 10:48
بابایه مهربون من همیشه به وبتون سر میزنم ومنتظر روزی هستم که نوشته هایه شادتون رو ببینم به امید اون روزی که مهتایه عزیزم باعث آرامش قلب مهربون مامان و باباش بشه و دلتنگی و درد و از جانشون دور کنه آمین مهتایه عزیزم فرشته نازم در قلبم فرشته جاویدی و در جانم خنده هایه زیبایت برایه همیشه ماندنی ست
الهام مامان لنا
24 خرداد 91 10:05
سلام بابایی خوبید مامانی حالش خوبه امیدوارم شادی هر چه زودتر به خونتون بیاد و شمارو هم از تنهایی در بیاره منتظر خاطرات شیرین زندگیتون هستم
خواهر
9 تیر 91 3:28
وقتی برادرم رو از دست دادم از لحظه شنیدن مرگش تنها چیزی که به ذهنم اومد همین بود وان دل که با خود داشتم با دل ستانم میرود سالها غم از دست دادنش رو قورت دادم تا از پا دراومدم و کارم به بیمارستان روانی کشید و جالب بدونید که نوشتن چیزایی که آزارم میداد خوبم کرد مثل آرزوهایی که براش داشتم و کارایی که براش نکردم و لحظه لحظه مرگش و خودتون بهتر میدونید چی میگم سخته واقعا داغه دلی صبوری و پناه به خدا و امید دیدنش آرومتون میکنه یاسین زیاد بخونید هم برای خودتون هم برای فرشته آسمونیتون.
سپیده
25 تیر 91 19:35
سلام. ببخشید شما مهتا رو از دست دادید؟ اخه چرا؟ دلم یه جوری شده ؟ واقعا متاسفم
سپیده
25 تیر 91 23:18
واقعا متاسفم. خیلی متاسفم. می شه دلیلش رو بدونم
مامان باربد
26 تیر 91 4:24
سلام بابای مهربون باورتان نمیشه اشک امانم نمیده که دلجویی کنم وبتون را توی مسابقه دیدم فقط از خدا برای شما صبر میخواهم وبس. صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست ور چه براند هنوز روی امید از قفاست برق یمانی بجست باد بهاری بخاست طاقت مجنون برفت خیمه لیلی کجاست غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست اول صبحست خیز کآخر دنیا فناست صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست درد دل دوستان گر تو پسندی رواست هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست گر تو قدم می​نهی تا بنهم چشم راست از در خویشم مران کاین نه طریق وفاست در همه شهری غریب در همه ملکی گداست با همه جرمم امید با همه خوفم رجاست گر درم ما مسست لطف شما کیمیاست سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست
مامان عسل
26 تیر 91 10:56
سلام می دونم هیچ چیزی تسلای دلتون نیست خدا بهتون صبر و یه فرشته زمینی هدیه کنه می شه بدونم چرا مهتا آسمونی شد؟
مامان نیایش
31 تیر 91 16:51
سلام بابای مهربون ممنونم از حضورتون توی وبلاگ نیایش و واقعا متاثر شدم می دونم که هیچ حرفی نمیتونه غم بزرگی رو که روی دلتون هست کم کنه مگر امید به لطف و رحمت خدا و واقعا برای شما و مادر مهتا این فرشته ی پاک و آسمونی صبر می خوام از خدا خیلی سخته ان الله مع صابرین با دل پاکتون برا ی ما هم دعا کنید
مامان نيما
2 مرداد 91 15:25
سلام بابايي من تازه وبتون رو ديدم خيلي خيلي متاثر شدم اگه امكان داره بيشتر برام توضيح ميدي كه چي شده
زهرامامانه ایلیا جون
17 خرداد 92 8:35
سلام دیگه طاقت ندارم نمیتونم پایین تر برم عزیزم مادر داغ دیده چرا چرا دختر ت از زمین پر کشید چی شد چی به سرتون امد دارم دیونه میشم بیا بهم بگو
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم مهتا می باشد